سجادسجاد، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

عشق مامان و باباش

دوستای سجاد

میخوام تو این پست عکس دوستای سجادو بذارم و این پست بمرور زمان آپدیت خواهد شد بریم ادامه مطلب این ریحانه جون دختر خاله زینب ایناهم از راست علی . هانیه و عرفان نوه عموهای بابا امیر ...
24 بهمن 1392

پسرک خوشتیپ مامان

سجاد مامان چند روز پیش رفتم سر کمدت و دیدم بهلههه چند تا از لباسات اندازه ات شده تنت کردم و عکس انداختم چون ممکن بود بعدا یاذم بره قربونت بره مامان که انقدر خوشتیپییییییییییی ...
24 بهمن 1392

بستن گهواره

تو هفته گذشته بابا امیر در مغازه کار داشت و ما یه 2روزی رفتیم خونه مامان جون شما خوابت میومد ولی نمیخوابیدی فکرکنم گهواره تو میخواستی مامان جون هم زحمت کشیدن برات گهواره درست کردن و بالاخره خوابت برد ...
24 بهمن 1392

رستوران

چهارشنبه پیش من و شما و بابا امیر برای اولین بار سه نفری رفتیم ناهار بیرون ولی شما همش خواب بودی اینم من و شما ...
24 بهمن 1392

پسری رفته دکتر

پسرم چند روز پیش شما خیلی گریه میکردی و اصلا هم ساکت نمیشدی بابایی گفت ببریمت دکتر ببینیم چی شده  حاضر شدیم رفتیم اقای ذکتر مهربون تا اومد شمارو معاینه کنه شروع کردی به خندیدن دکترم گفت این کجاش مریضه به این سر حالی بعدشم گفت شما یکم دلدرد شدی بخاطر داروهایی که من میخورم بمیرم برات پسرم ببخشید اینم پسری تو دکتر   ...
24 بهمن 1392

حکایت جوراب

مامانی هروقت جوراب پات میکنم انقدر پاهات رو به هم میزنی تا درشون بیاری نکنه مثل مامان سعیده گرمایی هستی شما ؟ اینم سند یکی از جوراب هارو دراوردی و در حال تلاش برای دراوردن دیگری ...
24 بهمن 1392